شنبه / ۱۰ آبان / ۱۴۰۴ Saturday / 1 November / 2025
×
قوی‌اندیشی به مسئله حجاب
حجاب اختیاری، حجاب اجباری

قوی‌اندیشی به مسئله حجاب

جوان ایرانی؛ از دفاع مقدس تا اتحاد مقدس
تبیین نقش مردم در برهه‌های بحرانی

جوان ایرانی؛ از دفاع مقدس تا اتحاد مقدس

عبور از منطق دشمن
نباید تحولات برای ما تصمیم بگیرد!

عبور از منطق دشمن

در فاصله بین متن کتاب‌ و متن واقعیت، خیالاتی خام موج می‌زند، که تنها با حضور در جمع و در دل جمعیت‌ها، پخته می‌شود. بعد از تکانه جنگ، تمایلم به‌ حضور در میان مردم و محل‌های حضور جمعی آنان بیشتر شده است. قبلاً عادت داشتم مسیرهای عبور و مرور شهری را با تاکسی و ماشین شخصی طی کنم، اما اکنون اشتیاقی درونی مرا به حضور در جمعیت‌ها می‌کشاند.‌ حالا با اتوبوس و مترو بیشتر از قبل آشنا شده‌ام و قدرشان را می‌دانم.
  • کد نوشته: 48
  • منبع: کانال جستارهای جعفر در پیامرسان بله
  • ۱ آبان
  • 103 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • در فاصله بین متن کتاب‌ و متن واقعیت، خیالاتی خام موج می‌زند، که تنها با حضور در جمع و در دل جمعیت‌ها، پخته می‌شود.
    بعد از تکانه جنگ، تمایلم به‌ حضور در میان مردم و محل‌های حضور جمعی آنان بیشتر شده است. قبلاً عادت داشتم مسیرهای عبور و مرور شهری را با تاکسی و ماشین شخصی طی کنم، اما اکنون اشتیاقی درونی مرا به حضور در جمعیت‌ها می‌کشاند.‌ حالا با اتوبوس و مترو بیشتر از قبل آشنا شده‌ام و قدرشان را می‌دانم.
    مسیر برایم فقط مسیر نیست جایی برای لذت بردن است، هم در میان جمعم، هم با خواندن کتاب‌ها زمان رفتن و رسیدنم را کوتاه می‌کنم. در اتوبوس گاهی سرم را بالا می‌آورم و خطوط خوانده شده را با عبور سریع نگاهم از مقابل کوچه ها، خیابان‌ها و پیاده‌رو‌ها تطبیق می‌دهم. چه بسیار ایده‌هایی که در همین مقابله متن کتاب و متن واقعیت به سرم خطور می‌کند.
    در همین مواجهه به ذهنم رسید برعکس دوران کرونا که آدم‌ها از هم دور شده بودند، جنگ همه ما را دوباره دور هم جمع کرد. با این حال هم در کرونا و هم جنگ جنبه‌ای وجود داشت که مشترک بود. اراده‌ای قوی که تصمیم گرفت برای از بین بردن بیماری، فاصله‌ها را حفظ کنند و اراده‌ای که مصمم شد برای نابودی دشمن، فاصله‌ها حذف کند.‌
    عادت دارم در کیف دستی‌ام چند کتاب بگذارم که احتمال دارد در مسیر توجهم را جلب‌کند. وقتی سوار می‌شوم، زیپ کیف را باز می‌کنم تا ببینم کدام کتاب مشتاق‌تر است، خوانده شود. همان را بر می‌دارم و شروع به خواندن می‌کنم. امروز در مسیر برگشت «هیچ چیز آنجاست نیست» اِنی دیلارد را می‌خواندم. با اینکه این کتاب جمع‌آوری چند جستار بی‌ربط به هم از نوشته‌های نویسنده است و هر جستار تنها تراوشات ذهن مشوش اوست، اما تاحدی خیال خواننده را به بازی می‌گیرد. حالا می‌توانی به راحتی چشم از کتاب برداری و بیرون را نگاه کنی، خیالاتی سراغت می‌آید که کافی است یکی‌شان را برای نوشتن جستار بعدی برداری، مثل همین که اکنون خواندی.

    نوشته های مشابه
    سوخت امید
    مهدیه حاجی زاده

    سوخت امید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *