شنبه / ۱۵ آذر / ۱۴۰۴ Saturday / 6 December / 2025
×
کتاب‌خوان عالی‌قدر
نقش‌آفرینی یک تقریظ در مهندسی فرهنگی

کتاب‌خوان عالی‌قدر

قیام خاموش
گاهی که باید سلاح قلم را کنار گذاشت

قیام خاموش

حکمرانی فرهنگی در عصر شبکه‌های مجازی
بازطراحی رابطه حکمرانی و جامعه در زیست‌جهان شبکه‌ای

حکمرانی فرهنگی در عصر شبکه‌های مجازی

خوانش‌های نو از پدیده اربعین

هستی‌شناسی اربعین

جوامع مدرن، اغلب بر اساس «قراردادهای اجتماعی» و منافع متقابل شکل می‌گیرد

راهپیمایی عظیم اربعین حسینی، سال‌هاست که از مرزهای یک آیین مذهبی فراتر رفته و به پدیده‌ای کم‌نظیر در سپهر اجتماعی – فرهنگی جهان تبدیل شده است. این حماسه میلیونی، نه تنها بزرگ‌ترین تجمع بشری در تاریخ معاصر محسوب می‌شود، بلکه به مثابه یک «داده» عظیم و بی‌سابقه، فلاسفه، جامعه‌شناسان و اندیشمندان را به تأمل واداشته است. اربعین، در هستی‌شناسی خود، نه صرفاً یک مراسم عبادی، بلکه عرصه‌ای برای بازتعریف «بودن» در معنای جمعی آن و در عین حال، به مثابه یک «ضدروایت» قدرتمند در برابر «مدرنیته فردگرا» عمل می‌کند. در این یادداشت، بر آنم به تحلیل هستی‌شناسی اربعینی در مواجهه با هستی‌شناسی مدرنیته بپردازم.
* اربعین، واکنشی به فردگرایی مدرن
در دنیای امروز که فردگرایی و تأکید بر «خود» غالب است، اربعین نمونه‌ای برجسته از «بودن جمعی» ارائه می‌دهد. در این مسیر، «من»ها در یک «ما»ی بزرگ‌تر ادغام می‌شوند. زائر اربعین، نه فردی مستقل که به دنبال منافع شخصی است، بلکه عضوی از یک پیکر واحد و ارگانیک معنا می‌یابد. در اینجا «خود» فدای «جمع» می‌شود؛ خدمت بی‌منت، ایثار و همراهی در سختی‌ها و امیدها، اساس این «بودن جمعی» را تشکیل می‌دهد. این تجربه، «فنای در جمع» را تداعی می‌کند؛ جایی که تفاوت‌های طبقاتی، نژادی، زبانی و ملیتی از بین رفته و همه در هویت یگانه‌ «زائر اباعبدالله» ذوب می‌شوند. این همبستگی، قراردادی و مبتنی بر منفعت نیست، بلکه ریشه در اراده‌ای برای حقیقت و ایثار دارد. «پای پیاده» رفتن، نمادی از شکستن مرزهای فردیت و تسلیم در برابر آرمان مشترک است. در این ارتباط عمیق جمعی، هر فرد، دیگری را نه رقیب، بلکه برادر و همراه خود می‌بیند. این شیوه «بودن»، علاوه بر رفع نیازهای مادی، عمیق‌ترین نیازهای روحی و معنوی انسان معاصر را نیز پاسخ داده و حس تعلق و معنا را در او تقویت می‌کند.
* جمع‌گرایی اربعین در مقابل فردگرایی مدرنیته
مدرنیته، با تکیه بر عقلانیت ابزاری و تأکید بر فردگرایی، انسان را از جوامع سنتی جدا کرده و در مرکز عالم قرار داده است. این «فردگرایی»، اگرچه دستاوردهای عظیمی در علم و فناوری داشته اما بتدریج به انزوای انسان، از خودبیگانگی و بحران‌های هویتی منجر شده است. اربعین در بطن خود، یک «ضدروایت» قدرتمند در برابر این سیطره فردگرایانه ارائه می‌دهد. زائران، چه در مسیر و چه در کربلا، بشدت به یکدیگر وابسته هستند. یکی آب می‌دهد، دیگری سرپناه، دیگری راهنمایی می‌کند، دیگری دلداری می‌دهد. هیچ‌کس در این جمع، «خودکفا» نیست. این وابستگی، نه به عنوان ضعف، بلکه به عنوان یک «قدرت» و «حقیقت» در «بودن» تلقی می‌شود. اربعین نشان می‌دهد «بودن» انسان، در گرو «بودن با دیگری» است و نه «بودن در برابر دیگری».
* همبستگی اربعین در مقابل خودبسندگی مدرنیته
در جایی که مدرنیته بر «استقلال فردی» و «خودبسندگی» تأکید می‌کند، اربعین «وابستگی متقابل» و «همبستگی» را بازتعریف می‌کند. در فرهنگ اربعین، هیچ‌کس «خودبسنده» نیست؛ همه نیازمند کمک و همراهی یکدیگرند. این نیاز متقابل، نه ضعف، بلکه نقطه ‌قوت و مبنای شکل‌گیری یک پیوند عمیق انسانی است. ارزش‌ها در مدرنیته فردگرا، عمدتاً سکولار، مادی و فردمحور تعریف می‌شود. معنای زندگی، اغلب در دستیابی به موفقیت‌های شخصی، لذت‌جویی و تحقق خواسته‌های فردی خلاصه می‌شود اما در اربعین، ارزش‌ها و معنا در ساحت «جمع» و «قدسی» بازتعریف می‌شود. «خدمت به زائر» به عنوان بالاترین ارزش، «ایثار» به عنوان فضیلت متعالی و «همبستگی» به عنوان یک اصل حیاتی تلقی می‌شود. معنای زندگی، نه در دستیابی به لذت‌های فردی، بلکه در پیوستن به یک آرمان جمعی و قدسی و خدمت به آن معنا می‌یابد. اربعین، فضایی برای «تجربه معنا» در بستر جمعی و مقدس فراهم می‌کند که مدرنیته فردگرا از آن تهی است.
* معناگرایی اربعین در مقابل شعارزدگی مدرنیته
در حالی که مدرنیته به «شعارزدایی» و «تقدس‌زدایی» از جهان می‌پردازد، اربعین با بازگرداندن «معنا» و «تقدس» به زندگی، پاسخی به خلأ معنوی انسان مدرن می‌دهد. پیاده‌روی اربعین، حرکتی است که از عقلانیت صرف فراتر می‌رود و بعدهای ایمانی، عاطفی و حتی عاشقانه را در خود جای می‌دهد. اینجا نه تنها «عقل» که «دل» نیز راهبر است.
اربعین با تأکید بر سنت‌های اصیل دینی و اخلاقی، در برابر سیلان بی‌امان «مُد» و «نوگرایی» بی‌بنیان مدرن می‌ایستد. این پیاده‌روی، بازگشتی است به ریشه‌ها، به اصالت‌ها و به یک «نظام معنایی» که در آن، جایگاه انسان و هدف از هستی به روشنی تعریف شده است. این «ضدروایت»، نه به معنای نفی کامل دستاوردهای مدرنیته، بلکه نقدی است بر وجوه آسیب‌زای آن و تلاشی برای بازسازی «انسان جمعی» و «معنای قدسی» در جهان معاصر.
* «جامعه ایمانی» اربعین در مقابل «جامعه قراردادی» مدرنیته
جوامع مدرن، اغلب بر اساس «قراردادهای اجتماعی» و منافع متقابل شکل می‌گیرد. این جوامع، شکننده و ناپایدارند، زیرا بر پایه منافع فردی بنا شده‌اند اما اربعین، «جامعه ایمانی» را برپا می‌دارد. پیوند میان زائران، بر پایه «ایمان»، «عشق» و «ولایت» استوار است، نه بر اساس منافع مادی یا قراردادهای صرف. این جامعه به دلیل پیوندهای عمیق معنوی، بسیار قدرتمند و پایدار است و در برابر بحران‌ها و فشارهای فردگرایانه مقاومت می‌کند. اربعین در واقع نوعی «بازگشت به خویشتن» در ساحت جمعی و الهی است که در برابر بیگانگی و پوچی مدرنیته فردگرا قد علم می‌کند.
بنابراین می‌توان گفت اربعین حسینی بیش از یک رویداد مذهبی، یک پدیده جامعه‌شناختی و فلسفی عمیق است که می‌تواند به مثابه یک «داده» برای نظریه‌پردازی‌های جدید مورد استفاده قرار گیرد. این حماسه میلیونی، با تبلور «بودن جمعی» و شکستن حصارهای «فردگرایی»، پاسخی عملی و قدرتمند به بحران‌های هویتی و معنوی انسان مدرن می‌دهد. اربعین، «ضدروایتی» است که نه‌تنها نقد مدرنیته را در دستور کار دارد، بلکه جایگزینی مناسب و ملموس برای زیستی انسانی‌تر، معنادارتر و جمعی‌تر به ارمغان می‌آورد. فهم عمیق این پدیده و استخراج آموزه‌های آن می‌تواند چراغ راهی برای آینده بشریت باشد؛ آینده‌ای که در آن انسان‌ها از فردیت‌های منزوی خود فراتر رفته و در پیوند با یکدیگر و با حقیقت هستی، معنای واقعی «بودن» را درک کنند. اربعین تنها یک مقصد جغرافیایی نیست، بلکه یک «افق معنایی» است که از کربلا تا عمق جان‌های بیدار امتداد دارد.

نوشته های مشابه
از عقل پای‌افزار تا جامعه مأواگر
اربعین و امکان یک علوم انسانی نو

از عقل پای‌افزار تا جامعه مأواگر

پارادایم اربعینی
خوانش‌های نو از پدیده اربعین

پارادایم اربعینی

اربعین به مثابه متن هستی
خوانش‌های نو از پدیده اربعین

اربعین به مثابه متن هستی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *