شنبه / ۱۵ آذر / ۱۴۰۴ Saturday / 6 December / 2025
×
کتاب‌خوان عالی‌قدر
نقش‌آفرینی یک تقریظ در مهندسی فرهنگی

کتاب‌خوان عالی‌قدر

قیام خاموش
گاهی که باید سلاح قلم را کنار گذاشت

قیام خاموش

حکمرانی فرهنگی در عصر شبکه‌های مجازی
بازطراحی رابطه حکمرانی و جامعه در زیست‌جهان شبکه‌ای

حکمرانی فرهنگی در عصر شبکه‌های مجازی

ابزار گفت‌وگوی تاریخی

کتاب؛ آیینه‌ رنج‌ها، افق امیدها

وقتی کتابی خوانده می‌شود، در واقع فردی وارد گفت‌وگویی طولانی با گذشته، حال و آینده جامعه‌اش می‌شود. این گفت‌وگو است که فرهنگ می‌سازد. جامعه‌ای که در آن کتاب خوانده نمی‌شود، اندیشه همواره در سطح باقی می‌ماند و جامعه‌ای که اندیشه‌اش سطحی است، توسعه‌اش نیز سطحی خواهد بود.

در هر جامعه‌ای که دچار زخم‌های تاریخی، بحران‌های هویتی یا فقدان افق مشترک است، پرسش از «درمان» یک پرسش سطحی نیست؛ پرسشی هستی‌شناسانه است: چه چیزی از ما گم شده است؟ و اینجا کتاب به‌مثابه یادآور ظهور می‌کند؛ یادآور آنچه جامعه فراموش کرده: روایت خود، ارزش‌های خود، دردهای خود.
کتاب، تاریخ را به روایت انسان معنا می‌کند و این معنا، آغاز درمان است، چراکه جامعه زمانی می‌تواند از بحران عبور کند که نخست آن را بفهمد. کتاب، ابزار این فهم است. کتاب، همان تفسیرگر خاموش رنج است. هر کتاب اصیلی، تلاشی است برای شکل دادن به یک «گفت‌وگوی هستی‌شناسانه» با درد. جامعه‌ای که کتاب نمی‌خواند، رنج خود را نمی‌فهمد و جامعه‌ای که رنجش را نمی‌فهمد، قادر به تغییرش نیست.
کتاب محل گفت‌وگوی نانوشته‌ ذهن‌هاست. وقتی افراد یک جامعه کتاب می‌خوانند، بدون آنکه بدانند وارد یک فضای مشترک ادراکی می‌شوند. این فضا، بنیان شکل‌گیری «درد مشترک» و در ادامه «درمان مشترک» است. بدون چنین فضاهایی، جامعه در توهم فردیت گم می‌شود و دردها به انزوای شخصی بدل می‌شوند.
کتاب، ابزار این گفت‌وگوی تاریخی است. وقتی کتابی خوانده می‌شود، در واقع فردی وارد گفت‌وگویی طولانی با گذشته، حال و آینده جامعه‌اش می‌شود. این گفت‌وگو است که فرهنگ می‌سازد. جامعه‌ای که در آن کتاب خوانده نمی‌شود، اندیشه همواره در سطح باقی می‌ماند و جامعه‌ای که اندیشه‌اش سطحی است، توسعه‌اش نیز سطحی خواهد بود.
کتاب، حافظه‌ بلندمدت یک ملت است. بی‌کتابی، یعنی جامعه از حافظه‌اش جدا شود و در نتیجه دوباره خطاهای پیشین را تکرار کند. ارتقا بدون حافظه، غیرممکن است. تاریخ نه خطی بلکه چرخه‌ای است و کتاب‌ها همان نقاط اتصال ما با لحظه‌هایی هستند که پیش‌تر تجربه شده‌اند.
درد جمعی، همواره از دل یک فقدان تاریخی زاده می‌شود؛ کتاب، چیزی نیست جز زبان حافظه‌ی بشر در برابر این فقدان‌ها. در دل هر کتاب اصیل، نوعی مواجهه با رنج نهفته است؛ نویسنده‌ای که در خلوت قلمش با تاریکی‌های زمانه درگیر شده، اکنون مخاطبی را به تماشای آن مبارزه دعوت می‌کند. این یعنی کتاب می‌تواند به یک «آیینه‌ جمعی» تبدیل شود؛ آیینه‌ای که جامعه در آن درد خود را می‌بیند اما در همان حال راهی برای معنا دادن به آن رنج می‌یابد.
کتاب می‌تواند نقشی نجات‌بخش ایفا کند اما نه هر کتابی، بلکه همان‌گونه که رهبر انقلاب تأکید می‌کنند، کتاب‌هایی که انسان را به «خداوند و ارزش‌های والا و انقلابی» هدایت می‌کنند. این یعنی کتاب باید حامل یک «افق» باشد، یک افق غایی برای معنابخشی به زندگی انسان معاصر. کتاب باید همچون پنجره‌ای گشوده به سوی امر غایی باشد؛ به سوی آن پرسش‌های بنیادینی که زیستن را از صرف بودن متمایز می‌کنند.
کتابی که به این حقیقت اشاره کند، خود یک کنش انقلابی است. خواندن چنین کتابی، امری صرفاً فردی یا معرفتی نیست، بلکه شکلی از «مقاومت فرهنگی» است. در جامعه‌ای که رسانه‌های متنوع تلاش می‌کنند رنج‌ها را پنهان، تحریف یا مصرف‌پذیر کنند، کتاب به‌مثابه یک «مکث»، یک «تعقل»، یک «تأمل بی‌صدا» عمل می‌کند. این خود شکلی از قیام است؛ قیامی علیه ابتذال.
اگر بخواهیم جامعه‌ای متعالی، مقاوم، هوشمند و دارای روحیه پیشرفت داشته باشیم، راهی جز بازگشت به کتاب نیست. این بازگشت، بازگشت به ریشه‌های ارتقای حقیقی است، چرا که کتاب، همان‌جاست که جامعه، آینده‌اش را می‌کارد.

نوشته های مشابه
استفاده درست از ظرفیت‌های داخلی
بلاتکلیفی نه جنگ، نه صلح؛ معضل پنهان پیش‌ روی کشور

استفاده درست از ظرفیت‌های داخلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *