شنبه / ۱۵ آذر / ۱۴۰۴ Saturday / 6 December / 2025
×
کتاب‌خوان عالی‌قدر
نقش‌آفرینی یک تقریظ در مهندسی فرهنگی

کتاب‌خوان عالی‌قدر

قیام خاموش
گاهی که باید سلاح قلم را کنار گذاشت

قیام خاموش

حکمرانی فرهنگی در عصر شبکه‌های مجازی
بازطراحی رابطه حکمرانی و جامعه در زیست‌جهان شبکه‌ای

حکمرانی فرهنگی در عصر شبکه‌های مجازی

جوان ایرانی و بحران معنای کار

درباره یک معضل پیچیده

جوان ایرانی در بزنگاه دشواری ایستاده است؛ میان گذشته‌ای پر از آرمان و آینده‌ای پر از ابهام. اگرچه بحران معنای کار یک معضل پیچیده و چندوجهی‌ است اما راه برون‌رفت از آن نیز در دل همان پیچیدگی نهفته است؛ از بازنگری در ساختارهای اقتصادی و آموزشی گرفته تا اصلاح نگرش‌های فرهنگی و اجتماعی نسبت به کار. در این مسیر، نمی‌توان فقط از جوان انتظار تاب‌آوری داشت، بلکه جامعه، نظام حکمرانی و نهادهای مدنی باید سهم خود را بپذیرند. آینده شغلی جوانان، با معنا، امید و فرصت بازتعریف می‌شود؛ نه با وعده‌های بی‌پشتوانه، بلکه با اقداماتی ریشه‌دار، همدلانه و مبتنی بر واقعیت.

در گذشته نه‌چندان دور، شغل برای بسیاری از جوانان ایرانی نه‌تنها وسیله‌ای برای امرار معاش، بلکه نمادی از هویت، منزلت اجتماعی و تحقق رؤیاها بود. امروز اما در گفت‌وگو با نسل جدید، با واژه‌هایی همچون «بی‌معنایی»، «سردرگمی»، «افسردگی شغلی» و حتی «بی‌انگیزگی کامل» مواجه می‌شویم. این تغییر نگرش تصادفی نیست، بلکه بازتابی از تحولات عمیق اقتصادی، فرهنگی و روانی جامعه‌ای است که جوانانش در تلاقی میان آرمان‌های نسل‌های پیشین و واقعیت‌های متزلزل امروز ایستاده‌اند.
* ابعاد بحران
برای نسلی که سال‌ها درس خوانده، مدرک گرفته و در پی جایگاه اجتماعی بوده، بیکاری نه‌تنها ناکامی اقتصادی، که ضربه‌ای روانی‌ است. رابطه سنتی میان «تحصیل» و «شغل» در جامعه امروز ایران به شکلی نگران‌کننده تضعیف شده است. جوانی که با امید به آینده‌ای روشن وارد دانشگاه می‌شود، پس از فارغ‌التحصیلی، خود را در صف بیکاران می‌یابد. این شکاف عمیق، نه‌تنها اعتماد به نهادهای آموزشی و اجتماعی را کاهش می‌دهد، بلکه معنای بنیادی کار را به چالش می‌کشد، چرا که وقتی کار دیگر پاداش تلاش و شایستگی نباشد، انگیزه از میان می‌رود. حقیقت این است که کار، بخشی از هویت انسانی است. بسیاری از ما، خود را از طریق نقشی که در جامعه داریم تعریف می‌کنیم: «معلم»، «مهندس» و «پرستار» اما وقتی این نقش‌ها بی‌ثبات، کم‌درآمد و فاقد شأن اجتماعی می‌شوند، بحران هویت گریبان‌گیر می‌شود. جوانی که در فضای کار موقت، قراردادهای یک‌ماهه و مشاغل غیرمرتبط با تخصص خود درگیر است، دچار نوعی بی‌ثباتی روانی و ارزشی می‌شود. در این شرایط، کار دیگر فضایی برای رشد نیست، بلکه مبدل به میدان فرسایش است. یکی از مهم‌ترین نمودهای بحران معنای کار در ایران، میل فزاینده به مهاجرت است. برخلاف گذشته که انگیزه‌های مهاجرت عمدتا مالی بود، امروز «احساس بی‌آیندگی» و «نبود معنا» عامل اصلی‌ است. جوانان نمی‌خواهند صرفاً برای زنده ماندن کار کنند، آنها به ‌دنبال امکان ساختن، تأثیرگذاری و رشد هستند. وقتی این افق در مرزهای جغرافیایی وطن محو می‌شود، میل به کوچ، تنها گزینه باقیمانده تلقی می‌شود. این پدیده نشان می‌دهد بحران کار در ایران، بیش از آنکه اقتصادی باشد، معنایی است.
حال پرسش کلیدی اینجاست: چگونه می‌توان معنا را به کار بازگرداند؟ بخشی از پاسخ در بازتعریف سیاست‌های کلان اقتصادی، ایجاد فرصت‌های برابر، ارتقای کیفیت آموزش و افزایش شفافیت بازار کار نهفته است اما سوی دیگر ماجرا، فرهنگی است. جوانان نیاز دارند در گفتمان عمومی، کار به‌ عنوان ارزش انسانی و نه فقط ابزار معیشت بازنمایی شود. رسانه‌ها، نهادهای فرهنگی و خانواده‌ها باید در تغییر این نگاه سهم داشته باشند. بازسازی معنا از دل همین کنش‌های فرهنگی و اجتماعی آغاز می‌شود. در نهایت، آنچه که بیش از هر چیز باید مورد توجه قرار گیرد، امید است. امید به ‌مثابه سرمایه روانی و اجتماعی، نیروی محرک معناست. سیاست‌گذاران، کارفرمایان، نخبگان فرهنگی و حتی معلمان مدرسه، همه باید سهم خود را در بازتولید این سرمایه ایفا کنند. فرصت‌های شغلی بدون چشم‌انداز، جوان را فرسوده می‌کند اما چشم‌انداز روشن – حتی در دل سختی – می‌تواند او را به حرکت وادارد. بنابراین برای عبور از بحران معنای کار، باید ابتدا بحران امید را جدی گرفت.
* آینده‌ای که باید ساخت، نه اینکه منتظرش نشست
جوان ایرانی در بزنگاه دشواری ایستاده است؛ میان گذشته‌ای پر از آرمان و آینده‌ای پر از ابهام. اگرچه بحران معنای کار یک معضل پیچیده و چندوجهی‌ است اما راه برون‌رفت از آن نیز در دل همان پیچیدگی نهفته است؛ از بازنگری در ساختارهای اقتصادی و آموزشی گرفته تا اصلاح نگرش‌های فرهنگی و اجتماعی نسبت به کار. در این مسیر، نمی‌توان فقط از جوان انتظار تاب‌آوری داشت، بلکه جامعه، نظام حکمرانی و نهادهای مدنی باید سهم خود را بپذیرند. آینده شغلی جوانان، با معنا، امید و فرصت بازتعریف می‌شود؛ نه با وعده‌های بی‌پشتوانه، بلکه با اقداماتی ریشه‌دار، همدلانه و مبتنی بر واقعیت.

نوشته های مشابه
از شر لازم تا جهاد مقدس
تفاوت نگرش به کار در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی و نقش آن در پیشرانی تمدنی

از شر لازم تا جهاد مقدس

مهندسی فرهنگ یا معماری توهم؟
نقش رسانه و تریبون‌داران در تبیین یا تحریف فرهنگ کار

مهندسی فرهنگ یا معماری توهم؟

نقش کار در زندگی و زمانه کنونی
کار برای تأمین معیشت یا بنیانی برای تمدن؟

نقش کار در زندگی و زمانه کنونی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *