شنبه / ۱۵ آذر / ۱۴۰۴ Saturday / 6 December / 2025
×
کتاب‌خوان عالی‌قدر
نقش‌آفرینی یک تقریظ در مهندسی فرهنگی

کتاب‌خوان عالی‌قدر

قیام خاموش
گاهی که باید سلاح قلم را کنار گذاشت

قیام خاموش

حکمرانی فرهنگی در عصر شبکه‌های مجازی
بازطراحی رابطه حکمرانی و جامعه در زیست‌جهان شبکه‌ای

حکمرانی فرهنگی در عصر شبکه‌های مجازی

چرا تحول در آموزش و پرورش معطل مانده است؟

یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر

تحول در آموزش و پرورش، از جمله نیازهای مبرم هر جامعه‌ای برای حرکت رو به جلو و دست‌یابی به توسعه پایدار است. نهاد آموزش و پرورش، به مثابه سنگ بنای تربیت نسل‌های آینده، نقش کلیدی در شکل‌دهی به هویت، اندیشه و رفتار شهروندان ایفا می‌کند.

این نهاد، فراتر از انتقال صرف دانش و مهارت، مسئولیت خطیر پرورش انسان‌هایی متفکر، مسئولیت‌پذیر، خلاق و متناسب با نیازهای روز جامعه را بر عهده دارد. نسلی که بتواند با چالش‌های پیش رو مقابله کرده، راه‌حل‌های نوآورانه بیابد و در نهایت، ضامن پویایی و سلامت جامعه در ابعاد مختلف باشد. اما در کمال تأسف، سال‌هاست که شاهد کندی و حتی توقف این فرآیند تحولی هستیم؛ پدیده‌ای که نه تنها از تحقق اهداف عالی آموزشی باز می‌ماند، بلکه به چالش‌های جدی در تربیت نسلی متفکر و مسئولیت‌پذیر دامن می‌زند. این یادداشت، در پی واکاوی علل ریشه‌ای “معطل ماندن تحول در آموزش و پرورش” است و تلاش دارد تا با تشریح موانع مختلف، راهکارهای احتمالی برای خروج از این وضعیت را مورد بررسی قرار دهد.

بحران مبانی و رویکردهای معرفتی
یکی از دلایل اصلی تعلل در فرآیند تحول، بحران در مبانی نظری و رویکردهای معرفتی حاکم بر نظام آموزش و پرورش است. هرگونه تحول عمیق و پایدار، مستلزم بازنگری و بازتعریف در فلسفه و اهداف بنیادی آموزش است. نظام آموزشی هر جامعه، باید بر اساس جهان‌بینی، ارزش‌ها و نیازهای بومی آن جامعه شکل گرفته باشد. متأسفانه، در بسیاری از موارد، به جای اتکا بر فلسفه‌های بومی و جهان‌بینی‌های اصیل که ریشه در هویت فرهنگی و دینی جامعه دارند، شاهد غلبه رویکردهای وارداتی، سکولاریستی یا تقلیل‌گرایانه هستیم. این رویکردها، اغلب فاقد انسجام درونی بوده و نتایج مطلوبی را به بار نمی‌آورند. این بحران در مبانی معرفتی، پیامدهای متعددی از جمله: عدم انسجام در محتوا، روش‌های تدریس ناکارآمد، انتظارات متناقض از خروجی‌های آموزشی، توقف تحول در سطح ظواهر در پی خواهد داشت.

موانع فرهنگی، اجتماعی و نقش خانواده
تحول در آموزش و پرورش تنها یک فرآیند صرفاً نهادی یا فنی نیست، بلکه به شدت با بستر فرهنگی و اجتماعی جامعه در هم تنیده است. جامعه، به عنوان محیطی که نظام آموزشی در آن فعالیت می‌کند، دارای ارزش‌ها، هنجارها، انتظارات و مقاومت‌های خاص خود است. در این میان، عدم توجه کافی به بافت فرهنگی جامعه و ارزش‌های خانواده‌محور، می‌تواند هرگونه طرح تحولی را با شکست مواجه کند.

فقر معرفتی اکثر معلمان و پیامدهای آن
یکی از دلایل اساسی و نگران‌کننده در تعلل تحول، وضعیت معرفتی و توانمندی‌های فکری معلمان است. معلم، در هر نظام آموزشی، ستون فقرات تحول محسوب می‌شود. اگر معلمان به لحاظ فکری، معرفتی و توانمندی‌های تربیتی در سطح مطلوبی نباشند، هرگونه تلاش برای تحول، صرفاً بر روی کاغذی بی‌اثر خواهد بود.
ضعف در برگزاری دوره‌های ضمن خدمت: متأسفانه، سیاست‌های غلط در حوزه آموزش و پرورش، به ویژه در برگزاری کلاس‌های ضمن خدمت، به جای ارتقاء عمق معرفتی و بینش جامع دینی و هستی‌شناسانه معلمان، بر انتقال سطحی اطلاعات، ارائه آمارهای ظاهری یا آموزش نظریه‌های روانشناسی عمدتاً غربی تمرکز کرده است. این رویکرد، منجر به فقر معرفتی معلمان در حوزه‌های بنیادین فکری و دینی شده است.
ناتوانی در پاسخگویی به شبهات دانش‌آموزان: معلمانی که خود دچار شبهات فکری، تردیدهای معرفتی و کمبود مبانی عمیق دینی و هستی‌شناسانه هستند، چگونه می‌توانند به سوالات پیچیده، گاه ریشه‌دار و گاه سطحی دانش‌آموزان پاسخ دهند؟ دانش‌آموزان در دوران نوجوانی و جوانی، دورانی که اوج پرسشگری و کنجکاوی فکری است، به راهنمایی نیاز دارند که بتواند با منطق، دانش و عمق، به سوالات آن‌ها پاسخ دهد. فقدان این توانمندی در معلمان، باعث می‌شود تا دانش‌آموزان برای یافتن پاسخ به منابع نامعتبر مراجعه کرده یا در گرداب شبهات گرفتار شوند.
انتقال تردیدها و سردرگمی فکری: این ضعف معرفتی، نه تنها توانایی معلم را در ایفای نقش تربیتی و راهنمایی فکری دانش‌آموز کاهش می‌دهد، بلکه می‌تواند به شکلی ناخواسته، منجر به انتقال تردیدها، ناامیدی‌ها و شبهات فکری معلم به نسل جوان شود. به جای تربیت نسلی با ایمانی راسخ، درک عمیق از هستی و قطب‌نمای فکری روشن، نسلی سردرگم، فاقد هویت فکری و مستعد انحراف تربیت می‌شود.
ایجاد شکاف معرفتی: این فقر معرفتی در میان غالب معلمان، در حقیقت، شکافی عمیق میان نسل جوان و مبانی فکری، ارزشی و اعتقادی جامعه ایجاد می‌کند. این شکاف، روند طبیعی انتقال ارزش‌ها و تربیت نسلی متناسب با هویت جامعه را مختل کرده و فرآیند تحول فرهنگی و فکری را به شدت کند می‌سازد.
تحول در آموزش و پرورش یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است که تعلل در آن، می‌تواند تبعات جبران‌ناپذیری برای آینده جامعه، در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی به دنبال داشته باشد. تربیت نسلی ناکارآمد، فاقد تفکر انتقادی، مستعد انحرافات فکری و ناآگاه از هویت خود، جامعه را به سمت افول و عقب‌ماندگی سوق خواهد داد. برای خروج از این وضعیت، نیازمند یک رویکرد جامع‌نگر، مبنایی و متناسب با هویت فرهنگی و دینی جامعه هستیم.

نوشته های مشابه
قدرت نرم و نظام آموزش کشور
بازاندیشی در مفهوم قدرت نرم در جهان معاصر

قدرت نرم و نظام آموزش کشور

معماری و باغبانی؛ دو بال یک ایده
مدرسه باغبانی؛ انگاره مدیریت در آموزش و پرورش

معماری و باغبانی؛ دو بال یک ایده

سواد تربیتی دیجیتال
فضای مجازی و چالش‌های تربیتی امروز

سواد تربیتی دیجیتال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *