اگر یک بار دیگر من ببینم روی ماهت را
نفسهایم بگیرد عطر گیسوی سیاهت را
دلم را با خودت بردی به بازار غزل آن شب
خریدم در میان واژه ها، شعر پر آهت را
به من گفتی رفیق لحظه های سخت می مانی
ولی از اول جاده، جداکردی تو راهت را
به دنبالت دویدم کوچه های عشق را آن شب
نکردی لحظه ای پشت سرت، حتی نگاهت را
نوشتم از تب آتشفشان و ترس تنهایی
نوشتی می کِشی بردوش، کوه اشتباهت را
نوشتم می روی بی من، برو، اما نگیر از من
پناه آخرینم، این نگاهِ گاه گاهت را.
سمیه سادات حسینیزاده
دیدگاهتان را بنویسید