شنبه / ۱۵ آذر / ۱۴۰۴ Saturday / 6 December / 2025
×
کتاب‌خوان عالی‌قدر
نقش‌آفرینی یک تقریظ در مهندسی فرهنگی

کتاب‌خوان عالی‌قدر

قیام خاموش
گاهی که باید سلاح قلم را کنار گذاشت

قیام خاموش

حکمرانی فرهنگی در عصر شبکه‌های مجازی
بازطراحی رابطه حکمرانی و جامعه در زیست‌جهان شبکه‌ای

حکمرانی فرهنگی در عصر شبکه‌های مجازی

واکاوی آسیب‌های اجتماعی مانند ولنگاری، تنبلی و مرخصی‌زدگی

واکاوی آسیب‌های اجتماعی مانند ولنگاری، تنبلی و مرخصی‌زدگی

رفاه مفهومی ساخت‌یافته است که بر پایه کار مداوم، نظم اجتماعی و مشارکت مؤثر در فرایند‌های تولیدی و خدماتی شکل می‌گیرد.

تصور یک جامعه پیشرفته بدون فرهنگ کارِ نیرومند، چیزی شبیه به رؤیای پرواز بدون بال است. در ایران امروز، بحث درباره رفاه اجتماعی، پیشرفت اقتصادی و توسعه پایدار بیش از هر زمان دیگری مطرح می‌شود، اما وقتی پای عمل به میان می‌آید، گویی نوعی گسست فرهنگی در برخورد با کار و مسئولیت‌پذیری دیده می‌شود. در حالی که کار باید به‌مثابه یک ارزش اجتماعی و ابزاری برای تحقق رؤیای رفاه تلقی شود، در بسیاری از موارد به امری ثانوی و حتی مزاحم برای آسایش فردی تقلیل یافته است. این یادداشت تلاش دارد تا با نگاهی تحلیلی به فرهنگ کار در ایران امروز، تضاد میان خواست عمومی برای رفاه و واقعیت‌های مربوط به راحت‌طلبی، تنبلی‌ و ولنگاری فرهنگی را مورد واکاوی قرار دهد.

واگرایی میان رفاه‌طلبی و راحت‌طلبی
رفاه مفهومی ساخت‌یافته است که بر پایه کار مداوم، نظم اجتماعی و مشارکت مؤثر در فرایند‌های تولیدی و خدماتی شکل می‌گیرد. اما در جامعه امروز ایران، نوعی سردرگمی مفهومی میان رفاه‌طلبی و راحت‌طلبی به چشم می‌خورد. بسیاری از افراد تمایل دارند از مزایای یک جامعه مرفه برخوردار شوند – درآمد بالا، ساعات کاری کمتر و امکانات رفاهی مطلوب – اما بدون پذیرش مسئولیت‌هایی که لازمه تحقق این شرایط است. این شکاف فرهنگی موجب بروز نوعی «فرهنگ مصرف بدون تولید» شده که هم در سطح خانوار و هم در سطح ملی قابل مشاهده است.
یکی از مظاهر این فرهنگ راحت‌طلبی، شیوع پدیده‌هایی مانند مرخصی‌زدگی و کاهش انگیزه برای حضور فعال در محیط کار است. در بخش دولتی، کارمندان گاه بیش از آنکه به افزایش بهره‌وری یا ارتقای کیفیت خدمات فکر کنند، به دنبال راه‌هایی برای کاهش ساعات کاری یا بهره‌مندی از تسهیلات غیرکاری هستند. این وضعیت نه‌تنها راندمان اقتصادی را کاهش می‌دهد، بلکه تأثیرات منفی روانی نیز به دنبال دارد؛ چرا‌که احساس بی‌معنایی و نارضایتی شغلی به مرور افزایش می‌یابد. تنبلی در اینجا صرفاً یک ویژگی فردی نیست، بلکه نشانه‌ای از یک بحران فرهنگی در ارزش‌گذاری به کار محسوب می‌شود.
مهم اینکه سبک زندگی نقش بنیادینی در جهت‌گیری‌های فردی و جمعی دارد. در ایران امروز، الگویی از سبک زندگی در حال گسترش است که در آن موفقیت بدون تلاش، شهرت بدون مهارت‌ و درآمد بدون زحمت به‌عنوان معیار‌های مطلوب معرفی می‌شوند. شبکه‌های اجتماعی نیز در بازتولید این الگو‌ها نقش پررنگی دارند. در چنین فضایی، کار دیگر نه یک فضیلت، بلکه مانعی برای «زندگی بهتر» تلقی می‌شود. این نگرش، اثر مستقیم بر شاخص‌های کلان اقتصادی از جمله نرخ بهره‌وری، نوآوری و سرمایه اجتماعی دارد. اگر جامعه‌ای کار را صرفاً وسیله‌ای برای گذران زندگی بداند و نه عنصری برای رشد و معنا، به مرور سرمایه انسانی خود را از دست خواهد داد.
یکی از واژگان دقیق در تحلیل این وضعیت، «ولنگاری» است؛ حالتی از بی‌قاعدگی، بی‌تفاوتی و گریز از نظم. این مفهوم فقط به بعد رفتاری محدود نمی‌شود بلکه در لایه‌های فرهنگی و نهادی نیز قابل ردیابی است. هنگامی که نظام آموزشی ما ارزش کار و پشتکار را به‌صورت سیستماتیک آموزش نمی‌دهد، یا رسانه‌ها بیشتر به نمایش الگو‌های زندگی بی‌زحمت می‌پردازند، ولنگاری به یک رویه عادی تبدیل می‌شود. در چنین شرایطی، حتی اصلاحات ساختاری نیز نمی‌توانند اثربخشی مطلوبی داشته باشند، مگر آنکه زیرساخت فرهنگی آن نیز اصلاح شود.
برای عبور از این وضعیت، ابتدا باید به اصلاح نگاه فرهنگی نسبت به کار پرداخت. نهاد‌های آموزشی، رسانه‌ها و سیاست‌گذاران فرهنگی نقش محوری در این مسیر دارند. آموزش کار از سنین پایین، ایجاد الگو‌های مثبت در رسانه‌ها، و سیاست‌گذاری‌هایی که کارایی را پاداش دهد و ناکارآمدی را هزینه‌بر سازد، می‌تواند به تدریج این نگرش را اصلاح کند. همچنین بهره‌گیری از تجربیات موفق کشور‌های دیگر در تغییر الگو‌های رفتاری و سازمانی می‌تواند راه‌گشا باشد.
فرهنگ کار در ایران امروز با چالشی بنیادین روبه‌روست؛ شکاف میان رؤیای رفاه و واقعیت راحت‌طلبی. این چالش نه‌تنها در سطح فردی، بلکه در سطوح کلان اقتصادی و اجتماعی نیز بازتاب دارد. برای عبور از این وضعیت، تنها کافی نیست که سیاست‌ها اصلاح شوند، بلکه نگرش‌ها، باور‌ها و ارزش‌های فرهنگی نیز باید به‌گونه‌ای بازتعریف شوند که کار نه‌تنها ابزار معاش، بلکه عنصری از هویت و معنا تلقی شود. آنچه امروز باید مورد توجه قرار گیرد، نه صرفاً تغییر در قوانین یا رویه‌ها، بلکه بازسازی فرهنگی در زمینه کار، تلاش و مسئولیت‌پذیری است. فقط با این تغییر بنیادین است که می‌توان از رؤیای رفاه عبور کرد و به واقعیت توسعه رسید.

نوشته های مشابه
امید و کار
راه نجات از برزخ دشمن

امید و کار

رابطۀ فرهنگ کار با فرهنگ سیاسی و اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران
ترویج فرهنگ کار، باعث رشد و تعالی جامعه در ابعاد مختلف می‌شود

رابطۀ فرهنگ کار با فرهنگ سیاسی و اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران

فرهنگ کار ذیل تعهد جمعی
مسئولیت اجتماعی؛ گمشده‌ شهر مدرن!

فرهنگ کار ذیل تعهد جمعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *