ای که از تو شد معطر جای جای این زمین
میبرد فیض از وجودت حضرت روح الامین
در نبودت محو شد رنگ عدالت رنگ عشق
قامت دین را شکسته، های و هوی ظالمین
لشکر ظلم و ستم چون ابرهای تیرهاند
کو بهاران ظهورت، کو هوایی دلنشین؟
قدس با قلبی شکسته انتظارت میکشد
بیشتر شد هجمههای دشمن بدخواه دین
رنگ خوشبختی به دلها نیست حتی ذرهای
سخت پیدا میشود آرامش ای ماء معین
باز هم دلتنگی و تنگِ غروب جمعهها
کاش برگردی، بیایی، ای امام بیقرین
دیدگاهتان را بنویسید