میرزای نائینی در حوزههای علمیه با نظرات اصولیاش و بهعنوان «مجدد علم اصول» شناخته میشود؛ نه اندیشه سیاسیای که به تعبیر رهبر انقلاب نقطه استثنائی شخصیت او بوده و او را از عمده مراجع معاصر متمایز میسازد.
اما نائینی صرفا در اندیشه سیاسی هم خلاصه نمیشود و زندگی او مشحون از کنشگری سیاسی نیز بوده است. اندیشه سیاسی را میتوان برخواسته از سیره سیاسی و اجتماعی او تلقی کرد که در چارچوبهای متقن فقهی و اصولیاش صورتبندی شده است.
شاید بتوان گفت آنچه اندیشه سیاسی نائینی را ماندگار و باطراوت نگاه داشته، همین کنشگری سیاسی او و پیوند زدن ساحت اندیشه با میدان عمل بوده که اینچنین تنبیه و تنزیه او را یک قرن بعد و برای عصر جمهوری اسلامی نیز عملیاتی جلوه میدهد.
او شخصیتی اجتماعی و سیاسی داشت و این را از همان جوانی در دوستیاش با سیدجمالالدین اسدآبادی نشان میداد. رفاقتی که تا سامرا و پای درس میرزای شیرازی هم ادامه یافت؛ کسی که با ترک حوزه راکد نجف و هجرت به سامرا، احیاگر امر سیاسی در حوزه علمیه شد و مکتب سامرایی را در پیوند با جامعه بنیان گذاشت تا با نهضت تنباکو در رأس تاریخ جدید حوزههای علمیه و از آن مهمتر، حیات سیاسی ایران قرار گیرد.
نائینی از خواص میرزای شیرازی شد، کاتبش بود و نهتنها در امور فقهی، که در امور سیاسی و اجتماعی نیز طرف مشورت استاد قرار میگرفت. در نهضت تحریم تنباکو همراه میرزا بود و «تاریخ دخانیه» را شیخحسن کربلایی به سفارش هوشمندانه نائینی نوشت تا نهضت از دست تطاول تحریف در اماند بماند.
پس از وفات میرزا هم شاگرد خاص آخوند خراسانی و از اصحاب مجلس افتایش بود و در کنار آخوند، نهضت مشروطیت را رهبری میکرد؛ نقشی که چشمگیر و برجسته شد
و تألیف «تنبیه الامه و تنزیه المله» نقطه عطفی در زندگی سیاسی و اجتماعی او پدید آورد.
علامه نائینی در جهاد ضداستعماری هم مشارکت داشت و در ماجرای هجوم روسیه به شمال ایران و اشغال عراق توسط انگلیسیها در کنار برخی علمای مجاهد نجف نقشآفرینی کرد؛ اما دستگیر و به تبعید محکوم شد. پس از آن هم همگام با سید ابوالحسن اصفهانی از نهضت اسلامی مردم عراق علیه دستنشاندههای استعمار حمایت کرد تا به تبعید برود.
میرزای نائینی با وجود ولادت در ایران، عمده زندگیاش را در عراق زیسته بود؛ ولی با این حال تأثیر شگرفی بر تفکر سیاسی قرن اخیر ایران داشته و از مؤثرترین متفکران سیاسی معاصر بهشمار میرود. تبعید یکسالهاش به ایران با استقبال پرشور علما و مردم شهرهای مختلف ایران روبهرو شد و در قم بر کرسی درس شیخ عبدالکریم حائری نشست. تنها دیدار نزدیک امامخمینی(ره) با نائینی هم در همان دوران تبعید بود.
اما مهمترین اثر او «تنبیه الأمه و تنزیه المله» که برای جنبش مشروطیت در ایران به رشته تحریر درآمد، پس از یک قرن همچنان تازه است و محل بحث و بررسی تفکرات مختلف سیاسی و روشنفکری قرار میگیرد. کتابی که به تعبیر مقدمهاش «برای تنبیه است به ضروریات شریعت و تنزیه ملت از زندقه و الحاد و بدعت»، به قلم فقیهانه اصولی بزرگی مثل علامه نائینی در اوج تبحر علمیاش در پنجاه سالگی به نگارش درآمد، به پشتوانه نظری مشروطه و بعدها انقلاب اسلامی تبدیل شد.
نائینی با بهرهگیری از آیات و روایات درصدد آن است که در مخالفت با نظام استبدادی، به تأسیس نظامی مشروطه و اسلامی دست یابد. او حکومتها را به عادل و غیرعادل تقسیم میکند و حکومت مشروطه را هم حکومتی غیرعادل میداند؛ ولی به نظر او حکومتی که در غیرعادل بودن از مشروطه بدتر است،
حکومت استبدادی و طاغوت است. از اینرو در مقایسه بین حکومت مشروطه و حکومت مستبده، از باب دفع افسد به فاسد باید به حکومت مشروطه امید بست و حکومت استبدادی را طرد و نفی کرد.
اما انقلاب مشروطه که خیزش مردم ایران در عصر قاجار برای مهار استبداد و حصول استقلال کشور، به رهبری عالمان دینی بود، با درگذشت ناگهانی و مرموز آخوند، رو به ضعف و انحراف نهاد. مشروطهخواهان تحت تأثیر دولتهای استعماری بهجای سرکوب مستبدین، منادیان مشروعیت مشروطه نظیر شیخ فضلالله نوری را بر دار کردند.
نائینی از آنچه به وقوع پیوسته بود، اندوهگین بود و گاه اندوهش را چنین به زبان میآورد که: «انگور انداختیم که سرکه شود، شراب شد…». این بود پس از انحراف مشروطه تا آنجا که توانست نسخههای کتابش، «تنبیه الأمه» را جمعآوری کرد و حتی برخی نسخهها را به قیمتی گران خرید و از بین برد تا از آن سوءاستفاده نشود…
دیدگاهتان را بنویسید