جنگ ۱۲ روزه به عنوان یک رخداد نظامی کوتاهمدت اما با تبعات ژرف، بیش از آنکه صرفاً صحنه تقابل نظامی باشد، بستری استثنایی برای شکلگیری و بازتعریف روایتهای ملی مقاومت، اقتدار و همبستگی ملت ایران به شمار میرود. این جنگ، با ویژگیهای منحصربهفرد خود، به مثابه یک پدیده اجتماعی سیاسی، ظرفیتهای بیبدیلی برای بازسازی سرمایه اجتماعی، تقویت انسجام ملی و ارتقای روحیه مقاومت در جامعه فراهم کرد. از این منظر «روایت فتح» تنها گزارش یک پیروزی نظامی نیست، بلکه تبیینی ساختاریافته و جامعهشناسانه از فرآیند شکلگیری امید، اعتماد و عزت ملی است که میتواند مبنای بازتولید گفتمان مقاومت و پیشرفت تمدنی قرار گیرد.
در جنگهای نوین و کوتاهمدت، عرصه نبرد صرفاً در حوزه عملیات نظامی محدود نمیماند، بلکه عرصه روایتسازی و میدان نبرد رسانهای و روانی نیز مطرح است. دشمن با بهرهگیری از جنگ روایتها درصدد است دستاوردهای ملی را تحریف و ذهنیت جمعی جامعه را نسبت به امکان تحقق آیندهای روشن مخدوش کند. این مهم، ضرورت ورود نخبگان، پژوهشگران و تحلیلگران اجتماعی را به فرآیند روایتسازی ملی با رویکردی علمی و استراتژیک بیش از پیش آشکار میکند.
تحلیل ابعاد حماسی جنگ ۱۲ روزه باید فراتر از سطح عملیات نظامی صرف انجام پذیرد و به بررسی عناصر کلیدی مانند نقش مردم و نیروهای مسلح در ایجاد همگرایی اجتماعی، معنای نمادین مقاومت در برابر تجاوز و جایگاه این جنگ در معماری امنیت ملی پرداخته شود. همچنین بررسی الزامات ساخت روایت فتح، مستلزم توجه به ابعاد روانی، فرهنگی و ارتباطی آن است؛ به گونهای که روایت حاصل ضمن ارائه تصویری باورپذیر، بتواند پاسخگوی چالشهای جنگهای پیچیده و سریعالرخداد عصر حاضر باشد. روایتهای ملی، با کارکرد بازسازی سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، از جمله مهمترین عوامل تداوم روحیه مقاومت در جامعه هستند. سرمایه اجتماعی که به واسطه اعتماد متقابل و حس تعلق جمعی شکل میگیرد، بستر مناسبی برای مقابله با بحرانها و تقویت انسجام اجتماعی فراهم میآورد. مقایسه تطبیقی تجربه جنگ ۱۲ روزه با نمونههای موفق روایتسازی ملی در تاریخ انقلاب اسلامی، مانند جنگ تحمیلی ۸ ساله و حوادث پس از آن، نشان میدهد موفقیت در ساخت روایتهای امیدبخش نیازمند بازخوانی دقیق وقایع، بهرهگیری از زبان نمادین مشترک و انعکاس تأثیرات عمیق اجتماعی و فرهنگی است.
نسبت میان روایتسازی امیدبخش و امنیت روانی، انسجام اجتماعی و پیشروندگی تمدنی، رابطهای مستقیم و متقابل است. روایتهایی که بتواند حس کنترل و اعتماد به آینده را در جامعه تقویت کند، نقش کلیدی در تثبیت امنیت روانی ایفا کرده و از بروز شکافهای اجتماعی جلوگیری میکند. این امر به نوبه خود زمینهساز توسعه و پیشرفت پایدار در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میشود.
پرسش کلیدی این است که چگونه میتوان از دل بحرانها و تجارب دشوار، روایتی ساخت که علاوه بر ایجاد امید و اعتماد، توان حرکت ملی را در جهت تعالی تمدنی افزایش دهد؟ پاسخ این پرسش در فرآیند علمی بازخوانی جنگ ۱۲ روزه و بهرهگیری از ظرفیتهای آن برای طراحی گفتمانی است که بر پایه مقاومت، اقتدار و آیندهپژوهی شکل میگیرد.
بنابراین وظیفه نخبگان فکری و رسانهای است که با بهرهگیری از ابزارهای تحلیل عمیق، نثر فاخر و رویکردی اقناعی و امیدآفرین، این روایتها را ساختاربندی و در فضای عمومی منتشر کنند تا جنگ ۱۲ روزه به مثابه الگویی علمی و فرهنگی برای تولید گفتمان مقاومت و پیروزی در حافظه جمعی نهادینه شود و به عنوان سرچشمهای زنده برای امید و تحرک ملی عمل کند.
دیدگاهتان را بنویسید