ارتباط میان فرهنگ کار و فرهنگ سیاسی و اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران موضوعی مهم است. در بدو امر، به نظر میرسد این رابطه دوسویه بوده و یک رابطه تأثیر و تأثّری میان این دو وجود دارد، چراکه از سویی فرهنگ کار، تحت تأثیر فرهنگ سیاسی و اقتصادی قرار دارد؛ و از سوی دیگر رفتارها و نگرشهایی که برای کار وجود دارد بر فرهنگ سیاسی و اقتصادی تأثیرگذار است. در این بین، ممکن است در مقام نظری، دیدگاههایی نسبت به اصالت تأثیرگذاری فرهنگ کار بر فرهنگ سیاسی و اقتصادی و یا بالعکس وجود داشته باشد، لکن رسیدن به یک اصل، مستلزم بررسی تمام جوانب سه پدیده فرهنگ کار، فرهنگ سیاسی و فرهنگ اقتصادی است که بایسته است پژوهشهای ژرف و جامع و تبیین رابطه بین این سه حوزه صورت گیرد که در این مقال نمیگنجد؛ ازاینرو در این مجال، به اختصار، صرفاً به جنبه اثرگذاری فرهنگ کار بر فرهنگ سیاسی و اقتصادی اشارهای میشود و بررسی تفصیلی تمام ابعاد مسئله به فرصتی دیگر و پژوهشی جامع، واگذار میشود.
بیان این نکته نیز بهعنوان مقدمه لازم است که مهمترین مؤلفه هر فرهنگ در جامعه، باورها، نگرشها و رفتارهای آن جامعه است. ازاینرو فرهنگ کار، به مجموعه باورها، ارزشها، الگوهای رفتاری و نگرشهای مشترک در یک جامعه اطلاق میشود. این مفهوم فراتر از انجام وظایف روزمره است و به روح حاکم بر کار مرتبط میشود. اگر کار بهعنوان یک ارزش قوی در جامعه نهادینه شود، در فرهنگ سیاسی جامعه که مرتبط با حکومت و قدرت است، تأثیرگذار خواهد بود. همچنین این فرهنگ بر فرهنگ اقتصادی که مربوط به رفتارها و باورهای اقتصادی است، اثر مستقیم خواهد گذاشت و بهرهوری و تولید را در جامعه بهبود بخشیده و اقتصاد ملی را تقویت خواهد کرد.
با این مقدمه و در راستای تبیین رابطه فرهنگ کار با فرهنگ سیاسی و اقتصادی در جمهوری اسلامی، چند محور را به شرح ذیل میتوان بیان کرد:
۱- هویتسازی در فرهنگ سیاسی درگروی فرهنگ کار
فرهنگ سیاسی که بهنوعی چهارچوب رابطه حاکمیت و مردم را مشخص میکند، با فرهنگ کار، هویت پیدا میکند. ترویج فرهنگ کار، باعث رشد و تعالی جامعه در ابعاد مختلف ازجمله فرهنگ سیاسی میشود، به فرمایش مقاممعظمرهبری «یک کشور اگر بخواهد عزت خود را، هویت خود را، منافع خود را، امنیت خود را به دست بیاورد، احتیاج دارد به ابتکار، به کار. با نشستن، با خوابیدن، با غفلت از اطراف، نمیشود به اهداف عالی دست پیدا کرد.» در همین راستا اگر به فرموده رهبری کار بهعنوان یک فریضه و عبادت تلقی شود، مشارکت در ساختارهای سیاسی باانگیزه خدمت به جامعه نیز تقویت میشود.
یکی دیگر از جنبههای تأثیرگذاری فرهنگ کار بر فرهنگ سیاسی این است که مشارکت حاکمیت و مردم افزایش مییابد؛ در فرهنگی که کارِ مولد ارزشمند شمرده شود، اعتماد به برنامههای اقتصادی دولت افزایش مییابد. اگر نیروی انسانی نقش خود را در حاکمیت مفید و ارزشمند بداند، با تعهد و صرف انرژی فکری و یدی بیشتری به کار خواهد پرداخت که نتیجهای غیر از تعامل مثبتِ حاکمیت و مردم نخواهد داشت. از همین باب است که مقاممعظمرهبری در فرمایشاتی دوسویه، خطاب به مسئولان دولتی و قشر کارگری توصیههایی میفرمایند.
۲- تحول در فرهنگ اقتصادی در پرتو فرهنگ مطلوب کار
تحول در فرهنگ اقتصادی، مستلزم فرهنگی مطلوب برای کار و تغییر الگوی مصرف و سرمایهگذاری است. برای نمونه، توصیههای رهبر معزز انقلاب اسلامی در خصوص صنایع دانشبنیان که نمونه فرهنگ مطلوب کار است، سبب شده است رشد ۲۰ درصدی صنایع دانشبنیان در سال ۱۴۰۳ (بر اساس گزارش مرکز آمار ایران) اتفاق بیفتد که این رشد نشاندهنده تأثیر فرهنگ کارِ نوآورانه در کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی است.
۳- گفتمان کارمحور، هموارکننده تعامل سیاست و اقتصاد
در جوامعی که فرهنگ صحیح کار حاکم باشد و کارِ تولیدی محور باشد، نهادهای صنفی و اتحادیههای کارگری (مانند خانه کارگر) نقش واسطهای مؤثر بین دولت و مردم پیدا میکنند. در کشور عزیز ما نیز اگر فرهنگ کار تولیدی رونق بگیرد و مردمسالارانه شود فرایندهای تصمیمگیری اقتصادی اتفاق خواهد افتاد و شعار سالی که رهبری فرزانه برای امسال تعیین کردند به منصه ظهور میرسد.
همچنین فرهنگ مطلوب کار، بازتعریف مناسبی برای امنیت ملی ایجاد میکند. برای نمونه طبق بیانات رهبری در نوروز ۱۴۰۴، «امنیت غذایی و دارویی تنها با کار جهادی در حوزه کشاورزی و پزشکی محقق میشود». این نگاه بیانگر این است که چگونه کارِ استراتژیک، همزمان، هم نیازهای اقتصادی (تولید) و هم الزامات سیاسی (امنیت) را پاسخ میدهد.
دیدگاهتان را بنویسید