یه شب از خدا میخوام شاه و گدا یکی بشن آدما تو هر لباسی با خدا یکی بشن حرمت ریش سفید تو خونهها رو نشکنن دل آسمونیه جوونهها رو نشکنن یه شب از خدا میخوام که غصهها تموم بشه تو شریعت خدا غصه و غم حروم بشه تووی زندگی یه کم صبوریو پیشه کنن بشینن […]
یه شب از خدا میخوام شاه و گدا یکی بشن
آدما تو هر لباسی با خدا یکی بشن
حرمت ریش سفید تو خونهها رو نشکنن
دل آسمونیه جوونهها رو نشکنن
یه شب از خدا میخوام که غصهها تموم بشه
تو شریعت خدا غصه و غم حروم بشه
تووی زندگی یه کم صبوریو پیشه کنن
بشینن به کار آفرینش اندیشه کنن
توی درس زندگى دو واحد عاشقی باشه
دل آدما همش یاس و شقایقی باشه
خطّای فاصله رو با چشماشون پاک بکنن
تن مرده ی غمو تو ناکجا خاک بکنن
به دل پرندهها یه ذره حرمت بذارن
دست نامردیو توو دستای حسرت بذارن
قفس پرندهها توو خونهها خالی بشه
لهجهٔ باد صبا طرح رویِ قالی بشه
آدما تو زندگی ساده و با صفا باشن
توی عشق و عاشقی، عاشق بیریا باشن
یه شب از خدا میخوام توو دلمون بهار بشه
نفَس فرشتهها همیشه مووندگار بشه
این همه دعا رو کاش خدا اجابت بکنه
همهی آدما رو پر از صداقت بکنه
دیدگاهتان را بنویسید