همانگونه که در تاریخ هویداست، هیچ تمدنی با تفریح و فراموشی به قله نرسیده است. آنگاه که ملتها چراغ اندیشه را در دست گرفتند و جوهر قلم را بر بستر آگاهی جاری ساختند، بنای تمدنها سر برآورد. در میانه این مسیر، «کتاب» نه فقط حامل دانش، که خود موتور محرک تغییر بوده است؛ از خلق نهضتهای کوچک گرفته تا شکلگیری انقلابهای بزرگ. پس اگر بخواهیم از مسیر تمدنسازی در قرن جدید سخن بگوییم، بیراه نیست که نقطه عزیمت را از «صفحه سفید کتاب» آغاز کنیم. در سیر تاریخ، جوامعی که ارزش انتقال بیننسلی دانش را درک کردهاند، دیرپاتر، عمیقتر و اثرگذارتر ظاهر شدهاند. نگاه به تمدن اسلامی در دوران طلایی آن (قرنهای سوم تا ششم هجری) نشان میدهد که چگونه «کتاب» به سکوی پرش علمی و فرهنگی بدل شد. بیتالحکمه در بغداد، دارالعلم در قاهره و مدارس نظامیه در نیشابور و بغداد، بیش از آنکه مراکز قدرت سیاسی باشند، نماد تسلط بر فضای دانایی بودند. در همین دوران، مترجمان مسلمان متون یونانی، ایرانی و هندی را به عربی برگرداندند و دانشهای عقلی و نقلی را در بستر نوشتار متبلور ساختند. در اینجا مطالعه تنها یک فعل فردی نبود، بلکه یک کنش تمدنی تلقی میشد. البته مطالعه زمانی قدرت تمدنساز خود را آشکار میکند که از دایره نخبگان خارج شود و به متن جامعه نفوذ کند. تجربه انقلاب اسلامی ایران نمونه بارزی از پیوند میان آگاهی جمعی و حرکت اجتماعی است. در دهههای پیش از انقلاب، آثار فکری امام خمینی(ره)، شهید مطهری، شریعتی و دیگر متفکران اسلامی از طریق کتابهای کوچک اما پرمغز، میان نسل جوان توزیع میشد. این متون نهتنها پرسشهای بنیادین را بیدار کردند که الگویی بدیل برای حکمرانی، هویت و آینده ارائه دادند. انقلاب ۵۷، بیش از آنکه نتیجه سلاح باشد، محصول سطرهایی بود که ذهنها را فتح کردند. رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب، با تأکید بر «تمدن نوین اسلامی»، مسیر آینده کشور را بر پایه ایمان، دانش، خودسازی و عدالت ترسیم کردهاند. اما آیا میتوان بدون بینش عمیق، به چنین چشماندازی رسید؟ روشن است که بنمایه این حرکت، تربیت نسلی اهل تفکر، اهل تأمل و اهل مطالعه است. کتاب در این میان نه فقط ابزار، که بستر تمدنسازی است. هر صفحهای که خوانده میشود، آجری است بر دیوار آینده. پس اگر قرار است تمدنی بنا شود، باید سواد خواندن از سطح الفبا به سطح تحلیل و بینش ارتقا یابد. از سوی دیگر تمدن، بر شانههای انسانهای اندیشمند بنا میشود و اندیشمندی بدون خواندن، جز خیالی خام نیست. در دنیای امروز که هجمههای اطلاعاتی، سطحینگری را رواج میدهد، مطالعه عمیق به یک کنش انقلابی بدل شده است. جوان ایرانی امروز اگر میخواهد نقشآفرین گام دوم انقلاب باشد باید کتاب را نه فقط به عنوان ابزار آزمون یا سرگرمی، بلکه به عنوان یک «سلاح نرم تمدنساز» بشناسد. فلذا فرهنگ کتابخوانی باید از مدرسه تا دانشگاه، از مسجد تا فضای مجازی، به عنوان یک ضرورت حیات فکری احیا شود. ولی باید توجه داشت که یکی از آسیبهای دنیای معاصر، تقلیل مطالعه به تجربهای شخصی و بیربط به جامعه است. اما تمدنسازی، نیازمند عبور از این فردگرایی است. خواندن کتاب باید به بستری برای گفتوگو، هماندیشی و اقدام اجتماعی بدل شود. حلقههای مطالعاتی، نهضتهای کتابخوانی، نقد و بررسی آثار مهم در رسانههای عمومی، همه گامهایی در جهت «اجتماعیسازی فهم» هستند. بینش تمدنی، از دل همفکری برمیخیزد و کتاب، سرآغاز این گفتوگو است. تاریخ گواهی میدهد ملتهایی که کتاب نخواندند یا به دست دیگران نوشته شدند یا از صفحه تاریخ محو شدند. امروز نیز در شرایطی که ایران اسلامی در آستانه تحقق تمدن نوین اسلامی قرار دارد، مهمترین ابزار ما برای پایداری این مسیر، «مطالعه هدفمند» و «بینشمحور» است. از کتاب تا بینش، مسیری است که باید نسل جدید با شجاعت و انگیزه بپیماید، چرا که آینده نه با شعار، که با شعور ساخته میشود و هیچ شعوری بدون خواندن، نمیبالد.
دیدگاهتان را بنویسید