شنبه / ۱۵ آذر / ۱۴۰۴ Saturday / 6 December / 2025
×
کتاب‌خوان عالی‌قدر
نقش‌آفرینی یک تقریظ در مهندسی فرهنگی

کتاب‌خوان عالی‌قدر

قیام خاموش
گاهی که باید سلاح قلم را کنار گذاشت

قیام خاموش

حکمرانی فرهنگی در عصر شبکه‌های مجازی
بازطراحی رابطه حکمرانی و جامعه در زیست‌جهان شبکه‌ای

حکمرانی فرهنگی در عصر شبکه‌های مجازی

تفاوت نگرش به کار در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی و نقش آن در پیشرانی تمدنی

از شر لازم تا جهاد مقدس

در سنت غربی، کار گاه ابزاری ناگزیر و گاه وسیله‌ای برای انباشت سرمایه تلقی ‌شده، در سنت اسلامی، کار جایگاهی معنوی و اخلاقی یافته و به ‌مثابه جهاد در راه خدا معرفی شده است. این تفاوت نگرش، اگر بدرستی فهم و عملیاتی شود، می‌تواند مبنای شکل‌گیری تمدنی پویا، عدالت‌محور و معناگرا قرار گیرد. اکنون که جهان با بحران‌های معنایی و اخلاقی مواجه است، بازگشت به این نگاه جامع به کار، نه یک بازگشت صرفاً تاریخی، بلکه راهی برای ساختن آینده‌ای انسانی‌تر و پایدارتر است.

کار، مفهومی است که همه انسان‌ها در زندگی روزمره با آن درگیرند اما معنا، جایگاه و غایت آن در بسترهای فکری و تمدنی گوناگون تفاوت‌های بنیادین دارد. در حالی ‌که در بخش‌هایی از سنت فلسفی غرب، کار به عنوان «شری لازم» یا باری تحمیلی بر دوش انسان دیده شده، در تفکر اسلامی، کار نه ‌تنها مذموم نیست، بلکه در جایگاه‌هایی به «عبادت»، «جهاد» و حتی «کرامت» انسانی ارتقا یافته است. این تفاوت ظاهراً نظری در واقع نمودار ۲ رویکرد کاملاً متفاوت نسبت به انسان، هستی و نسبت فرد با جامعه است.
اما چرا این تفاوت نگرش اهمیت دارد؟ زیرا نوع نگاه به کار، فقط محدود به نظریه‌پردازی نیست، بلکه می‌تواند به عنوان یکی از پیشران‌های اصلی شکل‌گیری یا فروپاشی تمدن‌ها ایفای نقش کند. در تاریخ فلسفه غرب، بویژه در سنت یونانی و تا حدودی قرون وسطی، کار جسمی به‌ طور کلی خوار شمرده می‌شد. افلاطون در کتاب جمهوری، کار را وظیفه‌ای دون‌ شأن فیلسوفان و طبقه حاکم می‌دانست و آن را به بردگان و طبقه پایین جامعه نسبت می‌داد. ارسطو نیز با وجود دقت‌های فراوانش در سیاست و اخلاق، کار را فعالیتی غیرآزاد و ابزاری برای تأمین زندگی می‌دانست، نه عنصری سازنده در شخصیت انسانی. در این بینش، فراغت (Leisure) و تفکر، غایت زندگی تلقی می‌شود و کار تنها وسیله‌ای ناگزیر برای دست یافتن به آن است. در دوران مدرن نیز اگرچه با ظهور پروتستانتیسم و اخلاق کاری کالوینیستی، نوعی مشروعیت دینی به کار داده شد اما همچنان رگه‌هایی از نگاه ابزاری به کار در نظریات اقتصادی و فلسفی مدرن باقی ماند. در بسیاری از دیدگاه‌های مدرن، کار در بستر نظام سرمایه‌داری به عنوان یک ضرورت اقتصادی و ابزار تولید ثروت تبیین می‌شود، نه به مثابه مسیری برای تعالی روحی یا اخلاقی انسان. در مقابل، فلسفه اسلامی نگاهی کاملاً متفاوت به کار دارد. در این سنت فکری، کار نه‌تنها وسیله‌ای برای تأمین معاش است، بلکه یکی از مصادیق رشد معنوی، اخلاقی و اجتماعی انسان محسوب می‌شود. فرموده گرانقدر «الْحِرْفَهُ مَعَ الْعِفَّهِ خَیْرٌ مِنَ الْغِنَی مَعَ الْفُجُورِ» از امام علی(ع) در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه، دقیقاً بر همین معنا تأکید دارد: «پیشه‌ور با عفت، از ثروتمند فاسق برتر است». در این نگاه، کار صرفاً تولید کالا یا درآمد نیست، بلکه عرصه‌ای برای تحقق فضایل انسانی چون قناعت، عفت، امانتداری و توکل است.
در آموزه‌های نبوی نیز کسی که برای تأمین نیاز خانواده‌اش تلاش می‌کند، در ردیف مجاهد در راه خدا قرار داده شده است. این نگاه، کار را از سطحی اقتصادی به سطحی ارزشی و ایمانی ارتقا می‌دهد. همچنین بر خلاف نگاه ایستا و طبقاتی یونانیان که کار را نشانه فرومایگی می‌دانستند، اسلام با تکرار عبارت «و لاَ یَسْتَحْیَنَّ أَحَدُ مِنکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لاَ یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لاَ أَعْلَمُ» و تشویق به یادگیری و کوشش، فرهنگ کرامت را با کار گره ‌زده است.
از این رو واضح است که نگرش تمدن‌سازانه به کار، یکی از تفاوت‌های بنیادین میان ۲ سنت فکری است. هنگامی که کار صرفاً یک ضرورت اقتصادی تلقی شود، نهایتاً افراد جامعه به دنبال کمینه‌سازی تلاش و بیشینه‌سازی سود خواهند بود اما در یک تمدن اسلامی که در آن کار «مقدس» تلقی می‌شود، انسان‌ها در پی معنا، اثرگذاری و تقرب الهی از طریق فعالیت‌های خود هستند. این معناگرایی، ضمن افزایش بهره‌وری فردی، انسجام اجتماعی و اخلاق کاری را نیز تقویت می‌کند. تمدن اسلامی در دوران طلایی خود، نه‌تنها در علم و صنعت، بلکه در نظامات اجتماعی و اقتصادی، بر مبنای همین نگرش به کار شکل گرفت. بازار اسلامی، با تمرکز بر عدالت، صداقت و رضای الهی، نمونه‌ای از تجلی این رویکرد در عمل بود. چنین نگاهی، نه ‌تنها انگیزه‌های مادی، بلکه انگیزه‌های اخلاقی و معنوی را نیز برای کار فراهم می‌کند و این همان نیروی پیشرانی است که می‌تواند تمدنی را بسازد یا زنده کند. امروز در بسیاری از جوامع اسلامی، الگوهای غربی کار غالب شده‌اند اما بحران‌های روانی، فرسایش شغلی و احساس بی‌معنایی، نشانه‌هایی از ناکارآمدی این رویکرد ابزاری هستند. بازخوانی فلسفه اسلامیِ کار می‌تواند مبنای یک بازسازی هویتی و تمدنی باشد. البته این به معنای طرد دستاوردهای اقتصادی و سازمانی غرب نیست، بلکه پیشنهاد نوعی تلفیق هوشمندانه از ساختارهای کارآمد مدرن با روحیه و ارزش‌های اصیل اسلامی است.
چنانکه پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «إِنَّ‌الله یُحِبُّ إِذَا عَمِلَ أَحَدُکُمْ عَمَلاً أَنْ یُتْقِنَهُ». این جمله همزمان ۲ بعد را در بر دارد: اخلاص معنوی و دقت حرفه‌ای. اگر این دو جنبه در کارهای فردی و ساختارهای اجتماعی هم‌افزا شوند، آنگاه کار به ابزاری برای سازندگی تمدنی بدل خواهد شد.
بنابراین تفاوت نگرش به کار در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی، صرفاً یک تفاوت نظری نیست، بلکه نشان‌دهنده ۲ نگاه عمیق به انسان، هستی و غایت زندگی است. در حالی ‌که در سنت غربی، کار گاه ابزاری ناگزیر و گاه وسیله‌ای برای انباشت سرمایه تلقی ‌شده، در سنت اسلامی، کار جایگاهی معنوی و اخلاقی یافته و به ‌مثابه جهاد در راه خدا معرفی شده است. این تفاوت نگرش، اگر بدرستی فهم و عملیاتی شود، می‌تواند مبنای شکل‌گیری تمدنی پویا، عدالت‌محور و معناگرا قرار گیرد. اکنون که جهان با بحران‌های معنایی و اخلاقی مواجه است، بازگشت به این نگاه جامع به کار، نه یک بازگشت صرفاً تاریخی، بلکه راهی برای ساختن آینده‌ای انسانی‌تر و پایدارتر است.

نوشته های مشابه
از مشروطه تا تمدن اسلامی
بازگشت نائینی به متن ولایت

از مشروطه تا تمدن اسلامی

دروغ بزرگ؛ صلح طلبی غرب
ماموریت رژیم صهیونیستی در تقابل تمدن غرب و اسلام

دروغ بزرگ؛ صلح طلبی غرب

روایت انحطاط عقلانیت ابزاری و ظهور عقلانیت توحیدی
اومانیسم انسان را از حقیقت تهی کرد

روایت انحطاط عقلانیت ابزاری و ظهور عقلانیت توحیدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *