در بافت تاریخی ایران، نقش علمای شیعه در شکلگیری وجدان مقاومت ملی، فراتر از یک رویکرد صرفاً دینی بوده و همواره با هویت ملی و فرهنگی ایرانیان گره خورده است. این پیوند عمیق، ریشههای تابآوری ایرانیان در برابر تهاجمات خارجی را تشکیل میدهد و از سیدجمالالدین اسدآبادی تا امروز، خط مشی مقاومت را تعیین کرده است.
* اسدآبادی و پایهگذاری نظری مقاومت
سیدجمالالدین اسدآبادی با تعریف عمیق خود از استعمار، چارچوب تحلیلی ماندگاری ارائه داد: «این استعمار که از نظر لغت به معنی آباد کردن است، از لحاظ معنی حقیقی و اصیل به عقیده من از اسما اضداد است، زیرا این استعمار یعنی استعباد و بنده و برده ساختن آزادگان و خاصه استعمار به معنی تخریب نزدیکتر است تا تعمیر و عمران». این نگاه انتقادی، بنیان تحلیل علمای شیعه از دشمن خارجی را شکل داد و نشان داد مقاومت، تنها در برابر اشغال نظامی نیست، بلکه در برابر هر نوع سلطهجویی تمدنی و فرهنگی نیز ضروری است.
علمای شیعه با درک عمیق این واقعیت که «دولتهای مقتدر سقوط نکردند مگر با دخالت بیگانگان»، همواره بر ضرورت هوشیاری ملی تأکید کردهاند. این درک، پایه نظری مقاومت ایرانی در برابر نفوذ استعماری را تشکیل داد.
* نقش تاریخی مرجعیت دینی
در بزنگاههای حساس تاریخ ایران، علمای شیعه نقشی کلیدی در بسیج ملی ایفا کردهاند. از مقاومت در برابر قراردادهای ننگین مانند رژی و تنباکو تا مشارکت در جنگهای ایران و روس، مرجعیت دینی همواره در خط مقدم دفاع از استقلال ملی قرار گرفته است. این نقشآفرینی، نشاندهنده فهم عمیق علما از پیوند میان هویت دینی و ملی است.
اسدآبادی با بیانی شاعرانه این حقیقت را بیان میکرد: «هنگامی که نور معرفت در ملتی درخشندگی داشت، نخستین کارش به وجود آوردن نهضت آزادی و رهایی از قیود زنجیرهاست». این نگاه، اساس فهم شیعی از رابطه دین و مقاومت را نشان میدهد.
* مؤلفههای مقاومت در اندیشه شیعی
سیدجمالالدین اسدآبادی ۳ محور اساسی برای مقاومت مؤثر تعریف کرد: نخست، اصلاح درونی و تقویت بنیانهای اجتماعی. اسدآبادی معتقد بود «تا شکل زندگانی سیاسی در ممالک اسلامی تغییر نیابد و حکومت مشروطه جای حکومت استبدادی را نگیرد، نجات بر مسلمانان میسر نیست». این رویکرد، ضرورت اصلاح ساختاری و مشارکت مردم در تصمیمگیریها را برجسته میکند.
دوم، نهضت آموزش و آگاهی. اسدآبادی بر این باور بود جهل و نادانی، بزرگترین آسیبپذیری ملت در برابر دشمن خارجی است. بنابراین گسترش دانش و آگاهی عمومی را شرط لازم هر مقاومت مؤثر میدانست.
سوم، حفظ وحدت ملی و مذهبی. اسدآبادی بر وحدت اسلامی تأکید ویژهای داشت و آن را کلید مقاومت در برابر استعمار میدانست. او درک کرده بود تفرقه، بزرگترین آسیبپذیری جوامع اسلامی در برابر نفوذ خارجی است.
* از نظریه تا عمل؛ تجربه انقلاب اسلامی و چالشهای معاصر
انقلاب اسلامی ایران عملا بسیاری از نظریههای اسدآبادی درباره نقش دین در مقاومت و تحول اجتماعی را تأیید کرد. اسدآبادی میگفت: «دین مطلقاً سلسله انتظام هیات اجتماعی است و بدون دین هرگز اساس مدنیت محکم نخواهد شد». این تجربه تاریخی نشان داد دین نهتنها میتواند عامل بسیج ملی باشد، بلکه قادر است جامعه را برای مقاومت در برابر سلطه متحد کند.
امروز ایران با همان چالشهایی مواجه است که اسدآبادی پیشبینی کرده بود: تحریمهای اقتصادی به عنوان شکل جدید استعمار، جنگ رسانهای و تفرقهافکنی داخلی. در برابر این چالشها، راهکارهای علمای شیعه از جمله سیدجمالالدین اسدآبادی همچنان کارآمد است: تقویت دانش و آگاهی عمومی، حفظ وحدت ملی و دستیابی به استقلال اقتصادی و فرهنگی.
* جمعبندی
نقش علمای شیعه در تاریخ ایران، فراتر از رهبری دینی، شامل تعریف چارچوب مقاومت ملی و فرهنگی بوده است. این سنت، از اسدآبادی تا امروز، راهنمای عمل برای مواجهه با چالشهای داخلی و خارجی محسوب میشود و ریشههای عمیق تابآوری ملت ایران را تشکیل میدهد. ترکیب هویت دینی و ملی در این سنت، الگویی منحصربهفرد از مقاومت تمدنی ارائه میدهد که امروز نیز قابل اتکا و کارآمد است.
دیدگاهتان را بنویسید