چکید قطرهٔ اشکی که های و هویم بود
چقدر حرف شکسته که در گلویم بود
حواس من به هیاهوی زائران حرم
نگاه من به خطوطی که روبهرویم بود
نوشته بود «فَاِنّی قَریب» روی ضریح
و این نشانهٔ پایانِ جستجویم بود
دلم دعا شد و پر زد که مستجاب شود
دلم رسید همانجا که آرزویم بود
سلامِ لحظهٔ آخر در آستانهٔ در
سلام، نقطهٔ آغاز گفتوگویم بود
دیدگاهتان را بنویسید